۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

اسكار و روز جهاني زن

"ساعاتي پيش جايزه بهترين فيلم و بهترين كارگرداني هشتاد و دومين دوره آكادمي اسكار در روز جهاني زن براي اولين بار به يك زن رسيد."


البته اين خبر چيزي نيست كه ارزش پنج ساعت (سه و نيم تا هشت و نيم صبح) بيدار نشستن را داشته باشد. اتفاق مهمي است ولي با چند ساعت تأخير هم مي شد از اين خبر مطلع شد.
اگرچه بسياري اواتارِ جيمز كامرون را بخت اصلي جايزه بهترين فيلم و بهترين كارگرداني مي دانستند ولي هر دو اين جوايز كه به نوعي مهم ترين جوايز اسكار هستند به پر هزينه ترين فيلم تاريخ سينما نرسيد بلكه همسر سابق جيمز كامرون، كاترين بيگه لو، اين جوايز را براي فيلم Hurt Locker دريافت كرد. اين فيلم در ارتباط با يك تيم خنثي كننده بمب در عراق است و كارگردان جايزه اش را به رزمندگان زن ارتش آمريكا در عراق، افغانستان و سرتاسر جهان كه براي آزادي مي جنگند پيش كش نمود.
 من خيلي سواد سينمايي ندارم و فقط دو سه تا از فيلم هاي مطرح شده را ديده بودم و اساساً اينكه چه كسي شايسته انتخاب بود برايم مهم نبود. اما آنچه برايم جذابيت داشت رفتارها و واكنش هاي قابل مشاهده در مراسم بود كه به نظرم با آنچه ما در مجامع مشابه داريم متفاوت بود.
تصور قبلي من كه از طريق ديدن عكس ها، مراجعه به سايت ها و خواندن گزارش ها در سال هاي قبل شكل گرفته بود اين بود كه مراسم اسكار يك مراسم كاملاً رسمي، مجلل وشديداً تشريفاتي است كه همه لباس هايي با برندهاي گران قيمت مي پوشند، فخرفروشي مي كنند و با افاده روي فرش قرمز راه مي روند اما اين فرض تقريباً غلط بود.
اولين تفاوت اين مراسم با مراسم مشابه ايراني كه با چشم غيرمسلح از چند كيلومتري قابل مشاهده بود رنگ لباس ها و تنوع آن ها بود. در جمع هاي ما عموماً لباس مردها از تنوع بيشتري برخوردار است و زن ها همه سياه مي پوشند. اما در اسكار مردها همه كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و جز تعداد انگشت شماري همه پاپيون داشتند و زن ها لباس هاي رنگي پوشيده بودند.
دوم اينكه با وجود بزرگي سالن برگزاري مراسم (كداك تئاتر) فاصله سكو و بينندگان بسيار كم بود و اين تعامل ميان سكو و كساني كه در جايگاه ويژه نشسته بودند (نامزدها و همراهانشان) را به شدت تسهيل مي كرد به نحوي كه اصلاً احساس نمي شد كه مراسم از بالاي سكو براي بينندگان اجرا مي شود بلكه مراسم از تعامل بالايي ها و پائيني ها (به جاي مجريان و شنوندگان) شكل مي گرفت. اين تعامل وقتي بيشتر به چشم مي آمد كه جاي بالايي ها و پائيني ها مرتب عوض مي شد. مثلاً پنه لوپه كروز كه خودش نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل زن بود نامزد ها و برنده بهترين بازيگر نقش مكمل مرد را معرفي كرد و جايزه اش را به او داد. به اين ترتيب هر جايزه را هنرمندي ديگر مي داد.
سوم اينكه همه بدون پسوند و پيشوند تنها با نام و نام خانوادگي شان آمده بودند خبري از دكتر و استاد و جناب آقا و سركار خانم نبود. همه مثل هم بودند. هيچ شخصيت مهم و مهم تري مثل سناتور و وزير هم در جمع نبود كه براي حضار سخنراني كند. شايد هم بود ولي مثل بقيه سرجايش نشسته بود و حتي مقدمش هم گرامي داشته نشد. تنها كليپي جهت تقدير از يك زن و مرد مسن به عنوان پيش كسوت پخش شد كه همه به نشانه احترام از جا برخواستند.
چهارم اينكه گويي طنز جزء اصلي مراسم بود و يك خط در ميان به بهانه اي خنده بر لب ها مي نشست كه شايد اگر نبود چهار ساعت يك جا نشستن و شنيدن و ديدن غير قابل تحمل مي شد.
پنجم  برخلاف اينكه هميشه در گوش ما خوانده اند كه غربي ها نسبت به خانواده بي محبت هستند صحنه هايي ديدم كه چشمانم پر اشك مي شد. مثلاً برنده جايزه يهترين فيلمنامه كه با بغض از مادرش تشكر كرد يا ساندرا بالاك، برنده جايزه بهترين نقش اصلي زن، كه با چشمان تر از پدرش تشكر كرد و گفت اينكه مي تواند در جائيكه مريل استريپ هم نامزد جايزه است جايزه را از آن خود كند را مديون پدري است كه عمرش را صرف تربيت و يادگيري او كرده است يا جف بريدج، برنده جايزه بهترين نقش اصلي مرد، كه سي و سه سال زندگي مشترك با همسرش را رمز موفقيتش دانست و يا كارگردان هنري اواتار كه با اشك مي گفت سيزده سال پيش پزشكان از معالجه او قطع اميد كردند و اينكه زنده مانده و امروز مي تواند جايزه بهترين كارگردان هنري را دريافت كند حاصل زحمات و دلسوزي هاي همسرش است.
اين ها و خيلي موارد ديگر چيزهايي است كه به نظرم در هيچ گزارش ديگري يافت نمي شود و سبب مي شود احساس كنم كه ارزش بي خوابي كشيدن را داشته است.

راستي روز جهاني زن مبارك.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر